به گزارش سلام لردگان، به نقل از پارلمان، مهندسي چهره غلط از فضاي فيلترينگ در داخل ايران توسط گروه هاي مختلف بالاخص پس از انتخابات يازدهم رياست جمهوري در حال تغيير است.
اين رويه که در موضوع فيلترينگ و مميزي حوزه نشر و کتاب نيز سر و صداهاي فراواني را به راه انداخته و نمايشي از خلاف گويي ها و تقابل با مسير مشخص نظام و مشي رهبري است.
براي روشن شدن موضوع تنها مي توان به سخنان رهبر معظم انقلاب رجوع کنيم و اگر سخن ايشان را خط کشي براي مشخص شدن فاصله مواضع افراد،گروه ها و مسئولين در موضوع مذکور قرار دهيم،مي توان به نتيجه اي واضح در اين راستا دست يافت.
حضرت آيت الله خامنه اي در يکي از سخنرانيهايشان در دوران اصلاحات که ليبراليسم فرهنگي سرلوحه کار دولت مردان بود نکاتي را گوشزد مي کنند که توجه مخاطبان را به آن جلب مي کنيم:
به نظر من، طبقه ناشر در هر بخشي از نشر و طبع، جزو مجموعههاي ارزشمند جامعه محسوب ميشود؛ چون توليدکنندگان کتاب و ناشران آن، مهمترين وسيله انتقال فرهنگ را در اختيار مردممان ميگذارند. در اينجا نبايد کسي بگويد که ناشران به دنبال کسب درآمدند. البته اين حرف، حرف درستي است؛ ناشران دنبال کسب درآمدند. اي بسا گاهي مؤلّف و مترجم هم همين فکر را ميکنند؛ ولي اين از ارزش کار آنها نميکاهد. ممکن است يک پزشک هم که شما از او اين قدر تشکّر ميکنيد، براي کار پزشکي خودش درآمدي کسب کند؛ يا يک پرستار، يا هر فرد امدادگر و خدوم ديگري براي خودش درآمدي کسب کند. اينکه کسي در مقابل کاري، درآمدي کسب ميکند، از ارزش ذاتي کار نميکاهد. البته اگر کسي که اين کار را انجام ميدهد، نيّت مخلصانه داشته باشد و اين کار را براي اهداف عالي و الهي بکند، ارزش و مزد او مضاعف و چند برابر ميشود.
عزيزان من! کار شما از جهات مختلفي سخت است؛ درست مثل کار همان پزشک که عرض کردم، اينجا هم تطبيق ميکند. اگر در تجويز و ارائه دارو، بيتوجّهي کنيد و چيزي را در اختيار مشتري کتاب بگذاريد که براي او زيانبار است، شما هم ضرر معنوي بزرگي کردهايد. در نهايت، بههيچوجه شانه شما و شانه ما و وزارت ارشاد و معاونت ذيربط هم از بارِ وزر آن نوشتهاي که شما وقتي آن را ميدهيد، به زيان تمام ميشود، فارغ نخواهد بود؛ اين را شما بدانيد. اين نکتهاي که ما بارها آن را تکرار ميکنيم، ناشي از يک منطق و ناشي از يک استدلال قوي است. اينطور نيست که به خاطر احساسات، يا به خاطر تصوّرات زودگذر، انسان از آنچه که در عالم نشر و طبع ميآيد و زيانبار است، شکوه کند؛ نه، چون ضرر آن به قدر اهميت کار تأليف و نشر و انتقال فرهنگ، بزرگ است.
من در ذهن خودم، کار فرهنگي منفي را – يعني آن چيزي که از نظر ما و با معيار ما بد است – به سه نوع تقسيم ميکنم: يک نوع، آن نوشته يا کتابي است که يک منطق يا سخني را ارائه ميدهد که از نظر ما آن سخن غلط است. يک فکر است، يک پيشنهاد است، يک نظر است، در هر زمينهاي ممکن است؛ ليکن فقط آن صاحبِ نظر مخالف، در فکر اين است که نظر مخالف خودش را مطرح کند و هيچ انگيزهاي دنبال آن نيست. طرح چنين فکر مخالف و غلطي – از نظر ما – در جامعه، مفيد است؛ بودنش از نبودنش بهتر است؛ زيرا اگر انديشه غلط طرح نشود، انديشه درست نميجوشد. اين منطقي است و ما مايليم آن چيزي که از نظر صاحبش البته درست است، اما از نظر ما غلط است، منتشر شود؛ در حوزههاي مختلف هم منتشر شود؛ کمااينکه مثلاً در عالم فقاهت، يا در عالم فلسفه – حالا آن بخش کار ما؛ يعني فلسفه اسلامي – و بقيه مباحث علمي، کساني چيزهايي را مينويسند که از نظر يک جمع ديگر غلط است. آنها هم جوابش را مينويسند؛ نتيجه اين ميشود که مطلب رشد پيدا ميکند، پرورش پيدا ميکند، ذهنها قوي ميشود و سخن و علم پيش ميرود.
نوع دوم کار که غلط است، اين است که انگيزه آن صرفاً ارائه يک سخن علمي يا يک نظر فلسفي يا اجتماعي يا سياسي نيست؛ بلکه جزئي از چارچوب يک طرح براندازي است. نشر اين هم مضرّ است. دشمن وقتي که ميخواهد با ابزار فرهنگي به کشور و جامعه و نظامي حمله کند، چيزهايي را هدف ميگيرد، که به نظر من امروز در کشور ما چنين چيزهايي هست. هم در عالم کتاب هست، هم در عالم مطبوعات هست، هم در عالم هنر هست. البته وقتي ما ميگوييم که اين فکر غلط، يا اين طرح غلط، يا اين سخن نادرست، در چارچوب يک طرح امنيتي و براندازي قرار دارد، ممکن است صاحب آن انديشه، مطلقاً نداند که چه کار ميکند! اين به معناي آن نيست که خود او هم در آن طرح براندازي يا خرابکاري شريک است؛ نه، گاهي اصلاً او هيچ سهمي ندارد، اما دشمن از او استفاده ميکند. اينجا يک انسان خيرخواه، به مجرّد اينکه ديد از سخن او، از حرف او و از کار او به عنوان جزئي از يک مجموعه خرابکاري در اين کشور استفاده ميشود، اگر خود او به اين کار براندازي يا خرابکاري مايل نيست، فوراً عقب ميکشد. قاعدهاش اين است؛ اگر عقب نکشيد، پس او هم سهيم و شريک است. اين، نوع دوم از انديشههاي غلط است.
نوع سوم، آن کار فرهنگياي است که اثرش آني است و قابل پاسخگويي نيست. مثل اينکه در جامعهاي بيايند عکسهاي مستهجن جنسي را به شکل وسيعي در ميان جوانان پخش کنند! شما چطور ميخواهيد اين را جواب دهيد؟! اصلاً قابل جواب دادن است؟! اين اصلاً قابل جواب دادن نيست. وقتي که يک اثر هنري و يک نوشته و يک عکس، يک تأثير ويرانگر اخلاقي دارد، اين قابل پاسخگويي نيست. جلوِ اين کار فرهنگي را بايد گرفت؛ اين آن مميّزي واجب است که در جنجال عليه مميّزي و سانسور نبايد هدف را گم کرد. من وظيفه نظام ميدانم، وظيفه وزارت ارشاد ميدانم، وظيفه شما که ناشريد ميدانم، که وقتي چنين چيزي مطرح ميشود، شما اجازه ندهيد و کمک نکنيد. اين هيچ ربطي ندارد به اينکه ما با فکر آزاد موافقيم يا مخالفيم. طبيعي است که ما با آزاديهايي مخالفيم؛ مگر کسي شک دارد؟ ما با بعضي از آزاديها مخالفيم. ما با آزاديهاي جنسي مخالفيم؛ ما با آزادي گناه مخالفيم و اين کاري است که مردم را به اين طرف سوق ميدهد. همين الان در کتابهاي ما هست؛ کتابهاي منتشر شده الان وجود دارد. اگر خوف اين نبود که با گفتن من، نام يک اثر غلطي تکرار شود، اسمش را ميگفتم. کتابي که جوانان را به طور واضحي، با شيوههاي هنري، به سمت گناه سوق ميدهد! اين يک مسأله فکري نيست که ما بگوييم حالا اين کتاب منتشر شود، ما هم جوابش را منتشر کنيم؛ اين جواب ندارد!
خطاست اگر کسي گمان کند، ما که نسبت به مسأله مطبوعات و کتاب و نوشتن و نشر در جامعه حسّاسيت بهخرج ميدهيم، با تفکّر آزاد، با فکر آزاد و با مباحثه آزاد مخالفيم؛ نه. ما کساني هستيم که اوّلين شعارهاي اين مسائل را دادهايم و الحمدللَّه تا الان هم دنبالش بودهايم؛ اما با آزادي گناه و آزادي ويرانگري مخالفيم. نميشود اجازه داد که نسل جوان يک کشور که به اعتماد ما ميآيد کتاب را از شما ميخرد و ميگويد اينها متديّنين و در رأس کار هستند، از اين طريق گمراه يا فاسد شود؛ يا از اين طريق دشمن بخواهد کاري انجام دهد.
عزيزان من! اين را بدانيد که امروز – البته نه اينکه مخصوص امروز هم باشد؛ از مدتها پيش – در اين زمينه يک جريان و يک حرکت فرهنگي و سياسي تندتر و پُرشتابتري از طرف مخالفان نظام جمهوري اسلامي – که در واقع مخالف اسلامند – وجود دارد که متوجّه ذهنيّت در جامعه ماست. هدف، ذهنها هستند. ذهن، به معناي آنچه که شامل فکر است، شامل اخلاق است، شامل خصوصيات رواني و روحي است – من مجموعه اينها را مورد نظر دارم – مورد هدف است. بهخاطر اينکه ميدانند نظام جمهوري اسلامي – که رمز استقامت و ايستادگي يک ملت در مقابل سلطه جهاني بود و بحمداللَّه هست – و اين کشور و اين دولت و اين مجموعه انساني و جغرافيايي، با هيچ روش توأم با زور، قابل شکست دادن نيست؛ حقيقتش هم همين است.
حالا مينويسند که امريکا ميخواست حمله کند، ميخواست چنين بکند؛ البته ممکن است دولتي از روي قلدري، تصميم اشتباهي هم بگيرد؛ اما محققاً هر گونه حمله نظامي و تحرّک نظامي وابسته به دشمن، به ضرر دشمن و به سود جمهوري اسلامي تمام ميشود. حالا که اين احتمالات خوشبختانه کمتر است؛ اما آن وقتي هم که اين احتمالات در ذهنها بيشتر بود، همان وقت هم ما ميگفتيم که دشمن اگر عاقل باشد و بخواهد با خردمندي تصميم بگيرد، چنين تصميمي نخواهد گرفت. بنابراين، کار نظامي، کار زوري و کار متّکي با فشار، روي اين کشور اثري ندارد. آنچه که براي آنها مهم است، عبارت است از مردم. مردم هم – همانطور که مولوي ميگويد و درست هم ميگويد: «اي برادر تو همه انديشهاي» – يعني انديشه مردم، يعني ايمان مردم؛ آن چيزي که جسم مردم را به ميدان ميآورد و زبان و بازوي مردم را در خدمت حقيقتي قرار ميدهد و متوجّه حملهها ميکند. الان اين کار انجام ميگيرد. البته نظام اسلامي به فضل الهي ايستادگي کرده و ميکند؛ ولي بايد خيلي هوشيار بود. هم وزارت ارشاد بايد هوشيار باشد – بخصوص اين بخشهاي حسّاس – هم شما ناشران بايد هوشيار باشيد، هم بخشهاي ديگر ذيربط – در دولت، در مجلس، در قوّه قضاييّه – بايد هوشيار باشند. نبايد اجازه داد دشمن هر کار ميخواهد بکند.
اگر بخواهيم قدم به قدم تصوير کنيم، اينگونه است: ذهنها را تحت تأثير قرار دادن؛ سپس موانع نفوذ در ارکان نظام را از بين بردن؛ مثل شوراي نگهبان. الان ميبينيد که به شوراي نگهبان هم خيلي حمله ميشود. اين بحث «نظارت استصوابي» و اين چيزهايي که باز هم رويش جنجال ميکنند، از آن جنجالهاي بسيار بيمبنا و بيريشهاي است که هدفش تضعيف شوراي نگهبان و در واقع نفوذ دادن عناصر مخالف با اسلام و مخالف با امام و مخالف با نظام جمهوري اسلامي در ارکان قانونگذاري است. مانعشان شوراي نگهبان است. فکر ميکنند همان بلايي که يک روز سر آن هيأت علماي طراز اوّل آوردند(?)، به اين وسيله ميتوانند بر سر شوراي نگهبان هم بياورند، که البته نخواهند توانست و مطمئنّاً چنين چيزي تحقّق پيدا نخواهد کرد. هدف اين است؛ اين قدم بعدي است. طرّاحان سياسي و امنيتي و جنگ رواني دشمن، پيش خودشان چنين محاسبه ميکنند که اگر اين کار هم به نتيجه برسد، آن وقت قدم بعدي نفوذ در مجلس است و اين به معناي نفوذ در دولت و نفوذ در ارکان نظام است. اينگونه ميخواهند وارد شوند.
پس قدم اوّل چيست؟ نفوذ در ذهنيت مردم. ذهن مردم، ايمان مردم، دل مردم، عواطف مردم و عشق مردم است که هدف دشمنان قرار دارد و نفوذ در اينها از طرق فرهنگي است. البته تصوّر ميکنند که موفّقيت يافتهاند و گمان ميکنند که پيشرفت کردهاند؛ ليکن خطا کردهاند؛ اشتباه کردهاند. ارکان نظام مستحکم است و مسؤولان نظام هم مراقبند و بايد هم مراقب باشند. من الان – آقاي وزير ارشاد هم اينجا هستند – بخصوص ميگويم، بايد مراقبت کنيد و مراقبت شما بايد يک مراقبت مضاعف باشد. از جنجالها و از متّهم شدن به اينکه اينها ضدّ آزاديند، نترسيد. شما حتّي اگر بالاترين انواع آزادي را هم بدهيد، اما اصولتان را حفظ کنيد، باز هم خواهند گفت که شما ضدّ آزادي هستيد! کمااينکه الان در اين منطقه، کشورهايي هستند که در همه تاريخ خودشان، روي يک مجلسِ مليِ انتخاباتي را نديدهاند؛ آنها را متّهم به نظام ديکتاتوري نميکنند، ولي کشور ما را که در طول بيست سال عمرش، بيست تا انتخابات آزاد و انتخابات مردمي داشته، متّهم ميکنند! از دشمن که انتظاري نيست. براي خاطر حرف دشمن که انسان نميتواند ممشاي صحيح و منطقي و خردمندانه خودش را تغيير دهد. بنابراين، هيچ ملاحظه نکنيد.
امروز سلطهگران در همه جاي دنيا – هر جايي به تناسب – در فکر سلطه فرهنگيند؛ يک نمونهاش هم همين ماهواره است که حالا باز هم ميبينم بحث ماهواره را مطرح کردهاند. اين منطق درست نيست که ما بگوييم چون تا پنج سال ديگر فنآوري ماهواره پيشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاوير ماهواره را بگيرند، پس از حالا جلويش را باز کنيم! اين منطق، منطق صحيحي نيست. آن کسي که اين منطق را مطرح ميکند، بايد بگويد براي جلوگيري از آن، چه کار تازهاي بايد کرد. اين منطق و استدلال، اينگونه بايد نتيجه بدهد. البته دشمن فنآوري را پيشرفته ميکند. در مقابل، شما بايد فکر کنيد که با تطوّر و پيشرفت فنآوري ماهواره، چه کارهايي را ميتوانيد انجام دهيد تا از نفوذ ماهواره جلوگيري کنيد. اما اين استدلال، که چون دشمن پيشرفت ميکند، پس ما بياييم هر مانعي را از جلوِ راهش برداريم، منطقي نيست. اين مانع، عليالعجاله مانع است. مثل اين است که دشمن تا مرزهاي ما پيش آمده، آن وقت بگوييم، ما که نميتوانيم بيشتر از دو ساعت مقاومت کنيم، پس برويم! نه آقا! اين دو ساعت را مقاومت کنيد، شايد پيروز شديد. اين چه حرفي است؟! قانون ممنوعيت ماهواره – که مجلس شوراي اسلامي، چند سال قبل از اين، آن را تصويب کرد – يک قانون کاملاً درست و بجا بود. حدّاقلش اين است شما توانستهايد چند سال اين نفوذ را به عقب بيندازيد و انشاءاللَّه باز هم خواهيد توانست.
شما بايد به موازات اين کار، وسائل مصونسازي را فراهم کنيد. جوانان را مصون کنيد، ذهنها را مصون کنيد، دلها را مصون کنيد که اگر عليرغم شما، روزي دشمن توانست نفوذ کند، شما قبلاً مصونيت ايجاد کرده باشيد. راهش اين است؛ اينگونه بايد با هجوم دشمن برخورد کرد. ما با اين روحيه مقاومت و با اين روحيه ايستادگي، توانستهايم قدرتي مثل استکبار جهاني و مثل امريکا را، بيست سال پشت در نگهداريم و باز هم ميتوانيم! ملت ايران قوي است و اين استقامت، استقامت ايماني است. اين استقامت، از دين، از اسلام و از ايمان سرچشمه ميگيرد و هر جا که باشد، موجب ناکامي دشمن خواهد شد. اين را ما بايد حفظ و تقويت کنيم. ما بايد دين را تقويت کنيم؛ ايمان جوانان را تقويت کنيم؛ اجتناب از فساد را تقويت کنيم. اين کار، کار درستي است؛ اين راه، راه صحيحي است و شما ناشران عزيز، در قبال اين چيزها مسؤوليت داريد. البته شما جمع معدودي از ناشران کشور هستيد که اينجا جمع شدهايد و خوشبختانه ما امروز شما را زيارت کرديم. بيشتر شما، يا همه شما هم کساني هستيد که عليالقاعده، اين حرفها را قبول داريد. حالا ممکن است بعضي هم قبول نداشته باشند؛ بالاخره اين هم نظري است.
هر کس که در کشور مسؤوليتي دارد، بايد طبق نظر و ايمان اسلامي و احساس تکليفي که ميکند، قاطع و شجاعانه و قوي قدم بردارد. اين وظيفه همه است. اميدواريم که هم شما، هم ما، هم دولت، هم مجلس و هم قوه قضاييّه، وظايفمان را بدانيم و از اين مسأله تأثير بر روي ذهنها و ايمانها آسان نگذريم. اين مسأله بسيار مهمّي است؛ اين مقطع بسيار حسّاسي است؛ اين کار بسيار عظيمي است و نبايد از آن به آساني گذشت. اين کار، از مبارزه با داروي فاسد و تاريخ منقضي شده و از مبارزه با پزشک قلّابي خيلي مهمتر است. در هر جامعهاي، اين نقطه اساسي است. ما دو ساعتي را با شما گذرانديم. از شما، از دوستانمان در وزارت ارشاد و از بقيه کساني که اين ديدار را ترتيب دادند و از خواهران محترمي که به اينجا تشريف آوردند و از همه شما برادران تشکّر ميکنيم. انشاءاللَّه موفّق و مؤيّد باشيد.
والسّلام عليکم و رحمةاللَّه و برکاته
انتهاي پيام/